نیما، شاعری کنشگر و متحولکننده ادبیات ایران
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۸۷۲۸۸
عموم مردم از آشفتگی های اجتماعی و جبر سیاسی ترسناک محکوم به سکوت و صبر و ضیافت روزگار خویش بودند و اغلب در غرش سیاهی؛ نان را به گدایی می بردند، نه دستی در آستین داشتند نه بزمی راستین می ساختند.
فضای جامعه در آرامش اجباری و سکوت انتحاری مقدمه رهایی را رقم می زد ، سرپوش ابرآلود جامعه و کشاکش نهضت های اجتماعی در مقابل هم صف آرایی می کردند، وقتی جنبش های قرن بیستم میدان تحول را تغییر داد، کنش های اجتماعی با نیروی محرکه قلم دستان فرهنگی بیشتر شد و دامنه اش را گسترش داد و تار و پود جامعه را زیرو رو کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آستانه این تغییرات در انتهای افول سلسله قاجاریه زنگوله نوید بخش رهایی را از انجماد و رکود بصدا در آورد، تاریخ در حال ورق خوردن بود که در روستای کوهستانی یوش شهرستان نور مازندران در قبیله ایلخان علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج متولد شد.
جامعه یخ زده در حال فروپاشی بود و هر لحظه نوید دگرگونی جدیدی را رقم می زد، سکون بی وقفه و سکوت ممتد جامعه پرواز پرندگان را فراموش نکرد و قفنوس بیدار از خاکستر سیاهی برخاست و اشکال رنگین سیمرغ را نهادینه می کرد و برگ زرین فصل نو را نوید می داد.
سال ۱۲۹۹ سرآغاز قدمهایی شد که تحول را تدوین و تغییر را تضمین کرد، نیما اوان کودکی را در کوهستان های سر به فلک کشیده البرز(یوش) گذراند و در تمرینات جنگ و گریز کوهستان آموخت که زندگی او همچون صخره های زمخت وحشی در مسیر او هموار نیست و از سنگلاخ های تو در تو باید گذشت و در اندام طبیعت نوشت سرنوشت را از کوه و دشت باید سرشت.
خوش اقبالی نیما از آنجا آغاز شد که در میان قبایل ایلی زیست، شور جوانی را با هی هی گله ها با ناله نی ها، با نغمه کوهها با دختران زیبا، طبیعت آنان را عریان دید و شیفتگی عشق را تجربه کرد و اسیر دامش شد و دامنش با رنگ دیگری با هم شد.
جوانی سرگشته در جولانگه عشق خودباخته ساخته ساز جدیدی شد و سازهای درونش را در ریخت و آوازه اش بر قله های کوه در ناله های شب در آواز پرستو های مهاجر می توان دید.
او تنها گوشواره نگارخانه یوش است که در افق زیبای عشق برافروخته شد و آتشفشان عشق او زبانزد خاص و عام گردید، او با لاله های مست روان در پایکوبان زمان دامن عشق را زنجیر کرد و از هجوم سیاه تهمت و تهدید افسرده خاطر نشد که گلواژه های این دلباختگی در تک تک سطور منظومه هایش رقم خورده است، او در دامن عشق هم روستایی اش سوخت و شیرازه جوانی را در ره معشوق اش درهم تنیده شد.
این الهام درونی او گذاره هایش را با نوشته سربی در تاریخ ثبت نموده است و دستاوردش تربیت نسل هایی است که در مکتب عشق و شعر به پیروی او جان دادند و درخت نیمایی را بارورتر و جهانگیرتر کردند.
نیما قدم در راهی گذاشت که آشفته کام یار بود و غمهایش را در گامهایش مزین می کرد، وقتی از کام یار فرو ماند پای در رکاب خویش زنجیر بست و در بوستان شعر و ادب لانه گزید تا دلباختکی خویش را در عرصه ملی جهانی کند و آوازه اش در افسانه عشق به اثبات رسانید، هم او بود که گفت:
"من ازین دونان شهرستانیم -- خاطره پردرد کوهستانیم"
کتاب افسانه اش منظومه دردناک عاشقی اوست و در سبک نوین اش پا به عرصه وجود گذاشت و آنچه در قالبهای گذشته های دور وجود داشت زیر پا گذاشت و نظم نوینی بر پا نهاد. منظومه اش دشمنان و دوستان زیادی را برپا کرد، حلقه کوچک یارانش در دامن عشق او شعله ها را برافروختند و گرمای وجودش همه را درهم نوردید و دیده های کور را شفا بخشید و بخشنامه های بیت و مصرع و قافیه جدیدی را مدون کرد و گردا گرد وجودش شمع فروزان و محفل یارانش شد و گستره نوین شعر را جهانی کرد و آنچه نمی خواستند خود را آراستند و در کتیبه کشور نوشتند نیما یوشیج پدر و بنیانگذار شعر نو و دارای درون مایه جدید و و رهایی از قالب های کهن و سنتی را تثبیت کرد.
شعر نو با وانهادن قالب های شعر کلاسیک پدیدار شد و آزادی شعر از فرم و محتوا به شاعر جان دوباره بخشید، نباید فراموش کرد این نیما یوشیج بود که جهان بینی ژرف یک صورت شناسی تازه ارائه کرد، اشعار افسانه نیما در واقع مانیفست شعرنو است و انقلابی را در فرهنگ و نوشتار شعری ایجاد کرد که در سال ۱۳۰۷ قسمتی از آن منتشر گردید.
این شاعر عاشق عصیانگر کوشید شعر معاصر را با نیازهای ایران مدرن سازگار کند و با این تحول جامعه در زمان مشروطه حیات ایران متغیر سازد، در واقع شعر نو جنبش شعری بود که با نیما آغاز گردید و در تحولات اجتماعی به اشکال سپید، موج نو قالب های نیمایی در عرصه ملی ظهور یافتند.
نیما آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید و همچون ققنوس وارسته از زنجیر اسارت رهایی یافت.
این شاعر اسطوره ساز از طبیعت الهام گرفت و ظاهر حیات را با آن درهم آمیخت و با تجسم رویایی خود درهم کرد و سبک جدیدی را اختراع کرد و به اعتقاد بسیاری از شاعران علل تغییر و چگونگی تئوری های ادبی شهر بالاخص در تدوین و انتشار افکار نوین نیما در سطوح جامعه ادبی لازم به بازبینی و بازرسی است. شاعری که در همه اعصار به همگان نگریستن، اندیشیدن، تغییر و تحول را آموخت.
به اعتقاد علی اصغر ابراهیمی معلم و مدرس موسیقی در استان مازندران، جامعه امروز هنوز به عظمت اندیشه متعالی نیما یوشیج این شاعر عاشق عصیانگر و مبتکر شعر نو پی نبرده است و فراتر از بحث و بررسی در حوزه ادبیات باید نسل های امروز نیز از چنین نخبنگان و بزرگمردان سرزمین کهن ایران بیشتر آشنا شوند.
وی خاطرنشان کرد: نیما با اندیشه هایش توانست فصل نویی در تاریخ ادبیات ایران بگشاید و با اشعارش به جامعه نگریستن آموخت و برای ایجاد تغییر و تحول با چالش های زیادی مواجه بود اما دست از اهداف بر نداشت و سرانجام توانست راه جدیدی را در حوزه شعر برای آیندگان باز کند که دستاوردی بزرگی در ادبیات است.
ابراهیمی تاکید کرد که این ستاره تحول فرهنگی را باید در نظام آموزشی بیشتر شناساند و زادگاه این شاعر در منطقه کوهستانی یوش شهرستان نور باید سالانه پذیرای میلیون ها گردشگران داخلی و خارجی به ویژه گردشگران ادبی و تاریخی و برگزاری همایش های مختلف فرهنگی نیز باشد.
این فرهنگی مازندرانی در خصوص ابعاد شعری نیما تصریح کرد که افزون بر تامل و تفکر بیشتر در اشعار او لازم است استادان ادبیات نیز دانشجویان را برای انجام پایان نامه های دانشجویی ترغیب کنند.
نیما در شب ۱۶ ماه دی ۱۳۳۸ خورشیدی برابر با ششم ژانویه ۱۹۵۹ میلادی در شمیران ، تجریش ، کوچه فردوسی در خانه ای که پس از سالها ساخته بود، بر اثر بیماری ذات الریه چشم از جهان فروبست.
** جانعلی فتحی خبرنگار ایرنا در نوشهر
برچسبها نوشهر شعر نیما یوشیج ادبیات تولدمنبع: ایرنا
کلیدواژه: نوشهر شعر نیما یوشیج ادبیات تولد نوشهر شعر نیما یوشیج ادبیات تولد نیما یوشیج شعر نو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۸۷۲۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جایگاه میرنوروز از نگاه ملی مغفول مانده است
ایسنا/لرستان یک نویسنده و پژوهشگر معتقد است: جایگاه میرنوروز از نگاه ملی مغفول مانده است.
محمدجعفر محمدزاده امروز (۱۵ اردیبهشت ماه) در دومین نشست ایوار درباره شعر میرنوروز که در محل دانشنامه مطبوعات ایران برگزار شد، بیان کرد: بازخوانی اشعار عرفانی و تعلیمی میرنوروز نشان میدهد جایگاه این شاعر مهم عصر صفوی در گنجینه شعر فارسی مغفول مانده است. شاعرانی مانند میرنوروز را باید از نگاه ملی ارزیابی کرد و بررسی آثار او باید مقوم هویت ملی ما در چارچوب ایران فرهنگی باشد.
رئیس دانشنامه مطبوعات ایران ادامه داد: اگرچه وجه غالب اشعار میرنوروز سبک هندی بوده، اما تاثیرپذیری او از شاعران سبک عراقی و آثار شاعرانی مانند نظامی مشهود است.
نویسنده کتاب «بیداری در باغ مومیایی» افزود: همانطور که امروزه بیش از ۴۰۰۰ رباعی الحاقی و منسوب به خیام وجود دارد، به دلیل تفوق وجه شاعرانگی و تاثیرگذاری میرنوروز بر ادبیات منطقه، اشعار فراوانی به این شاعر شیفته منسوب شده است که باید با نگاه علمی سره را از ناسره شناسایی کرد.
شعر میرنوروز آمیخته با مضامین قرآنی است
علیاکبر شکارچی، موسیقیدان و فرهنگپژوه نیز در این نشست گفت: میرنوروز شاعری وارسته و آزاده بود که شعرش آمیخته با عشق و هنر است، گویی دست او در جیب خدا بوده است. شعر میرنوروز آمیخته با مضامین قرآنی است و تا شاعری درونش پالایش نشده باشد اشعار پرشور دینی نمیتواند از درون او بجوشد.
مولف کتاب «بیست ترانه کهن لری» تاکید کرد: اینکه تمنیات در کنار الهیات در شعر میرنوروز وجود دارد طبیعی و برخاسته از حقیقت روح انسان است. توجه به تمایلات نفسانی و ابعاد جسمانی بخشی از وجود آدمی است و دلیلی بر انکار آن وجود ندارد.
خالق «کوهسار» و «بهارباد» با بیان خاطراتی از شکلگیری گروه چاووش در کنار اساتیدی مانند حسین علیزاده و زندهیادان هوشنگ ابتهاج، محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان، افزود: ملودیهای لری برخاسته از زندگی و طبیعت است و شعر میرنوروز نقش مهمی در بالندگی موسیقی لری داشته است.
«میرنوروز» شاعری است که باید از نو شناخت
کرم علیرضایی، نویسنده کتاب «میرنوروز، شاعر ناشناخته» نیز در دومین نشست ایوار، با اشاره به اینکه نگاه به میرنوروز باید تعدیل شود و تغییر کند و شخصیت این عارف و منتقد زمانه خود به درستی شناخته شود، گفت: دو چهره بودن این شاعر شیفته طبیعت شعر او است و نباید گاهی او را اهریمنی و گاه اهورایی دانست تا آنجا که امروز در زیستبوم او هیچ کوچهای حتی به نام او نیست.
مولف «ترانههای لری میرنوروز» به جنبههای عاطفی شعر میرنوروز اشاره و اظهار کرد: آنیمای عشق در شعر میرنوروز تبلور دارد که نباید آن را هرزه پویی تلقی کرد.
علیرضایی افزود: سه نوع زن در شعر میرنوروز برجسته است، زن اهورایی، زن اهریمنی و زن آرمانی و آنیمایی که جای بررسی روانشناختی دارد.
میرنوروز شاعری سرآمد به لحاظ سبکی و زبانی است
فرزین رسایی، مترجم و زبانشناس نیز در دومین نشست ایوار گفت: بررسی احوالات میرنوروز در پژوهشهای امروز مغفول مانده است و توقع میرفت ادیب و محقق ارجمندی مانند عبدالحسین زرینکوب، در کارنامه آثار خود به معرفی شعر میرنوروز میپرداخت.
وی آشناییزدایی را هنر محتوم شاعران خواند و بیان کرد: در شعر میرنوروز هنجارگریزی و هنجارآفرینیهای بسیار به چشم میخورد.
او ادامه داد: موسیقی شعر میرنوروز چه به لحاظ آوایی و موسیقی بیرونی و چه به لحاظ ساختار عمودی و موسیقی درونی سرشار از ابتکار و نوآوری شاعرانه است.
این مترجم و پژوهشگر زبان افزود: اشعار بسیاری به میرنوروز نسبت داده میشود که به دلایل سبکی و محتوایی میتوان آنها را شناسایی کرد و از دیوان او سترد.
رسایی با اشاره به ترجمهناپذیری شعر، گفت: در جغرافیای میرنوروز مردم سرشت شاعرانه دارند و اتفاق زبانی در شعرهای میرنوروز و پدیدارشناسی شعر او شایسته بررسی بیشتر است.
دوری میرنوروز از مراکز رسمی شعر عصر صفوی باعث غیبت او از تاریخ پژوهشهای ادبی است
در ادامه این نشست، یادداشت عبدالجبار کاکایی، شاعر خوانده شد. او با اشاره به اینکه بیتوجهی میرنوروز به مرکز توسعه سبکهای ادبی در قرن دوازدهم که اصفهان و شیراز بود، سبب شد تا در تاریخ پژوهشهای ادبی کمتر از او یاد شود، تاکید کرد: میرنوروز بیش از نیایشنامههای فارسی و تحمیدیههایش به واسطه مفردات گویش لری بین اهالی زاگرس طرف توجه بوده است. البته بین تحمیدیهها و نعتهایش تا آثار غنایی از جهت فصاحت و بلاغت فاصله معناداری است که احتمالا به سیر تجارب شاعر برمیگردد.
شاعر آثار «سالهای تاکنون» و «آوازهای واپسین» با اشاره به سطح زیباشناختی آثار میرنوروز، افزود: قصههای عاشقانه برساخته از تک بیتهای میرنوروز، روال عادی تاریخنویسی بومی سرزمین ماست که نیاکان ما در آثار نوابغ و نخبگان به بازکاوی رویاهای خویش میپرداختند.
بازکاوی آثار شاعرانی مانند میرنوروز، مقوم زبان فارسی است
ساسان والیزاده، نسخهشناس و فعال فرهنگی و رسانهای هم که در نشست ایوار بهعنوان کارشناس مجری حضور داشت، بیان کرد: جورچین گنجینه زبان فارسی با بازکاوی آثار شاعرانی مانند میرنوروز کامل میشود و کشف و معرفی این آثار مقوم زبان فارسی است.
شاعر کتاب «هانا و بوطیقای ایوار» درباره جایگاه زن در آثار میرنوروز، گفت: میرنوروز شاعری است که زندگی در آثار او نبض تندی دارد. زنستایی در شعر میرنوروز لطافتی دلنشین به اشعار او داده است، آنچنان که با آشناییزدایی در شعر، استعاره «هِل» را برای معشوق به جای تصویر تکراری «گُل» به کار میبرد که توجه به ارجاعات مفهومی و آرامشبخشی این واژه نشان از معماری لطیف ذهن این شاعر دارد.
وی درباره نشستهای ایوار توضیح داد: این حرکت فرهنگی مستقل هر ماه با نکوداشت یک چهره یا بازکاوی یک مسأله فرهنگی در بازآفرینی و معرفی فرهنگ لرستان در آیینه هویت و فرهنگ ملی تلاش دارد.
ارجاعات پژوهشی ما به آثار سیاحان است
اسعد غضنفری، فعال فرهنگی نیز در مراسم نکوداشت مقام میرنوروز، شاعر عصر صفوی، با تاکید بر اینکه به علت غلبه نداشتن رویکرد پژوهشی و بیتوجهی به پژوهشگران بومی، ارجاعات و رویکرد ما در تحقیقات به آثار سیاحان غربی است، افزود: برای بازیابی هویت واقعی فرهنگ لرستان ضرورت دارد پژوهشگران به بازخوانی و بازیابی اسناد و منابع دست اول این جغرافیا دست یازند.
این فعال فرهنگی با اشاره به مرارتها و نحوه جمعآوری و تصحیح کلیات دیوان میرنوروز توسط زندهیاد استاد اسفندیار غضنفری امرایی در سال ۱۳۴۷ گفت: در آن زمان بهجز در موسیقی، میرنوروز شناختهشده نبود و این میرعارف خداشناس را به نام شاعری لاابالی و هرزهگرد میشناختند.
انتهای پیام